غمگین بود و خسته، تنهای تنها؛ چرا حساب فرهاد را از اکثر هنرمندان موسیقی پاپ جدا میکنیم؟
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۸۶۶۴۸۷
فرهاد مهراد، نامی است که به یاد آوردنش، ترانههای ماندگاری را از ذهن عبور میدهد. خوانندهای که مسائل اجتماعی و سیاسی در تاروپود ترانههایش جریان داشت. هنرمندی دغدغهمند و مطالعهگر که سوادش در هنرش تاثیر شگرفی داشت. معترضی ایدهآلگرا که برای ارایه هنر و باورهایش از آنچه در نظر داشت، کوتاه نمیآمد و برای این کوتاه نیامدن، تاوان هم میداد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش اعتماد، برای فرهاد ارایه هنر برابر بود با اصل اثر، اثری که از بطن احساسی زاییده میشود و نه کمتر... اگر بنا بود این اثر در چارچوبی قرار گیرد، ترجیح فرهاد بر منتشر نکردنش بود نه انتشار عقیم اثرش. این همه از آن جهت گفتنی بود که فرهاد تمام اینها را زیسته بود نه اینکه تنها حرفش را زده باشد. همان راه زیاد حرف تا عمل که بسیاری میگویند و عمل نمیکنند. در اینجا مصداقی برای این ادعا در زندگی هنری فرهاد وجود دارد که دوستدارانش بر آن واقفند، اما تکرارش خالی از لطف نیست.
سودای حفاظت از خویشتنِ خویشسالها بعد از انقلاب، فرهاد برای صدور مجوز آلبوم «خواب در بیداری» درخواست داد؛ اما انتشار آن هر بار بنا به دلایلی میسر نشد. جالب اینجاست که آخرین اشکالی که انتشار این آلبوم را به تعویق انداخت و مانع گرفتن مجوزش شد، تصویر روی جلد اثر بود. عکسی که گویای درونش بود و فریادهای فروخورده او. آنطور که گفته میشود، مسوولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تصویر خواننده را تلخ و غمگین دیدند و به همین سبب مناسب انتشار ندانستند.
همانطور که گفته شد، فرهاد به میل و خواست کسی اثرش را تغییر نمیداد و به همین دلیل در پاسخ به مدیران، تصویر غمگینتری به همراه یک نامه خطاب به سلمانیان، معاون وقت وزیر نوشت که در آن آمده بود: «در مورد عکس که مورد قبول واقع نشده، عکس دیگری همراه این نامه هست که به گمان مخلص، از تصویر قبلی تلختر است، اما علیایحال امیدوارم رد نشود. نکتهای را لازم میدانم به عرض برسانم و آن روح و هویت نوع موسیقی و به خصوص صدای بنده است که کاملا نماینده خلقیات و روحیه صاحب صداست و البته بد یا خوب هیچگونه شباهتی با دیگران ندارد و به ناچار اگر به فرض محال تصویر خوش و خرمی هم مخلص در اختیار داشت، نماینده واقعی بیست و هشت و نه سال جنس کار من نبود و اگر قبول کنیم که سکه بیاعتبار زندگی دو روی تلخ و شیرین دارد (چه بخواهیم و چه نخواهیم) و هر کدام دارای مظاهر بیشمار، این بنده هم یکی از مصادیق بارز روی تلخ سکه...»
اگر چه پس از این نامه، آلبوم «خواب در بیداری» مجوز انتشار دریافت کرد ولی این نامه و این پافشاری بر مواضع و نحوه ارایه اثر برای هنرمندی که زندگیاش موسیقی بود، ستودنی است از آن جهت که او بر «اصلِ خویشتنِ خویش بودن» تاکید داشت چه در هنرش و چه در ارایه آن از این اصل در هیچ شرایطی حاضر نشد کوتاه بیاید.
هنرمندی به معنای واقعی باسوادنحوه دکلماسیون فرهاد منحصر به خودش بود و شاید این موضوع ارتباط داشته باشد به مطالعهگری و سوادی که او دارایش بود. هنرمندی که اهل مطالعه باشد، اغلب هوشمند است و ناقد و از اینرو کمتر دستاویز این و آن قرار میگیرد. کتابخانه شخصی فرهاد هم گویای مطالعهگر بودن اوست. نه از آن جهت که قفسههایش پر از کتاب بود؛ از آنرو که آنها را به دقت خوانده بود و در ارایه هنرش از مطالعاتی که داشت استفاده میکرد؛ چنانکه بهروز غریبپور، کارگردان تئاتر معتقد است حساب فرهاد را باید از دیگر خوانندگان موسیقی پاپ و راک ایران جدا کرد، او در بخشی از گفتوگویش با روزنامه همدلی گفته بود: «فرهاد برخلاف بسیاری از موزیسینهای زمانه خود علم فراوانی داشت و علاوه بر زبان فارسی به زبانهای دیگر از جمله انگلیسی مسلط بود.
فرهاد مهراد کتابخانه بزرگی در منزل داشت که کتابهای بسیاری را در خود جای داده بود. شاید تصور شود این کار تنها جنبه نمایشی داشته و شاید فرهاد اصلا سراغ این کتابها هم نرفته است، اما من این فرصت را داشتهام که کتابهای فرهاد را ببینم و ورق بزنم. نکتهای که به شدت توجه من را جلب کرد نتبرداری فرهاد از تمام کتابهای موجود در کتابخانه بود. یعنی او تکتک این کتابها را خوانده و زیر مواردی که برایش جالب و مهم بودهاند، خط کشیده بود. این دانش و تعمق را میتوان در آثار فرهاد شنید و لمس کرد. ترانههای فرهاد به دل مینشستند و در خاطرهها میماندند، چون او با دقت فراوانی کلمات را ادا کرده و عاطفه، خشم، احساس، درد و عشق موجود در واژهها را به مخاطب منتقل میکرد.»
یکی از دلایلی که فرهاد هر چیزی را نمیخواند و به ترانههایش احترام میگذاشت، ناشی از همان سوادی بود که داشت. هنرمندی که نان به نرخ روزخور باشد، معنای ترانه و آنچه میخواند و آلبوم میکند، برایش اهمیتی ندارد. همین که بخواند و نانش بیاید برایش مکفی است، اما فرهاد هیچگاه نان به نرخ روز نخورد و از همین رو هر آنچه برای خواندن انتخاب میکرد پیش از آنکه بخواندش با آن ارتباط میگرفت و شاید برای همین وقتی که با صدای بیصدا «مثِ یک کوه، بلند، مثِ یک خواب، کوتاه» را میخواند تمام حسش را به مخاطب میدهد تا شنونده خود را در جایگاه آن مردِ تنها ببیند.
غمزده، اما معترضفرهاد چونان که خودش را یکی از مصادیق بارز روی تلخ سکه زندگی خوانده بود، ترانههایش هم اکثرا بوی خوش و تلخ کندر را میداد؛ تلخی که نشان از حقیقت داشت، همان حقیقتی که تلخ است... وجه اعتراض علاوه بر ترانهای که میخواند، در انعکاس موسیقی صدایش هم جریان داشت. چه آنجا که «جمعه» را میخواند و چه وقتی که ترانه گنجشکک اشی مشی را میخواند؛ تنها متن نیست که مخاطب را به تعمق وا میدارد، بلکه تاکیدات خواننده و نحوه خوانش کلمات با بار عاطفی ویژهای که برای ادای هر کلمه قائل است، جلب توجه میکند. تصویرسازی در ادای واژگان کار متفاوت فرهاد در خواندن ترانههاست.
این موضوع را حتی هر شنونده غیرحرفهای موسیقی با گوش دادن به صدای فرهاد حس میکند وقتی که فرهاد ترانه «کوچهها باریکن دکونا بسته/ خونهها تاریکن طاقا شکسته/ از صدا افتاده تار و کمونچه/ مرده میبرن کوچه به کوچه» حس فرهاد در خواندن این ترانهها تا آنجاست که مخاطب نه تنها این شعر را گوش میدهد، بلکه برایش در ذهن تصویر میسازد. از این آهنگ که «شبانه» نام داشت، استقبال کمنظیری شد و قیمت بالایش هم تاثیری روی فروش آن نداشت و دانشجویان و جوانان را از خرید آن منصرف نکرد. ایلنا درباره این قطعه از قول خسرو لاوی، مدیر استریو دیسکو که منتشرکننده این آهنگ و تمامی کارهای فرهاد در فاصله سالهای ۵۰ تا ۵۷ بوده، نوشته است: «بعد از آنکه ساواک این صفحه را جمع کرد، دانشجویان جلدهای خالی صفحه شبانه را به چند برابر قیمت خود صفحه میخریدند.».
اما رنج فرهاد گویا پایانی نداشت و او همیشه با بیستون روبهرو بود؛ در سالهای پس از انقلاب هم فرهاد با فشار روبهرو شد؛ فشاری که هیچ هنرمندی را یارای رویارویی با آن نیست؛ هنر وقتی ارایه نشود، همچون گنجی پنهان است و فرهاد هم با گنجهای پنهانش خشم فروخورده را فریاد میزد. فرهاد سالها نتوانست برای آثارش مجوز دریافت کند. آلبوم «خواب در بیداری» را آماده کرده بود، آلبومی که بعدها و در سال ۷۲ موفق شد که راهی بازار شود و این تازه اولین اثر فرهاد بعد از انقلاب بود.
ممنوعی که مجاز شدحق کپیرایت آثار هنرمندان همیشه موضوعی مورد مناقشه بوده، مسالهای که هیچگاه حل نشد. خوانندهای که قبل از مرگ به دنبال دریافت مجوز بود، ترانههایش بیاجازه پخش میشوند. این حکایت غمانگیز همان مرد تنهایی است که هنرش قدر دانسته نشد و بعد از مرگش بیمجوز صاحبان اثر بارها پخش و البته مورد اعتراض هم واقع شد. پوران گلفام، همسر فرهاد مهراد که صاحب اصلی حقوق مادی و معنوی آثار اوست، در این خصوص نامهای به رییس سازمان صدا و سیمای وقت نوشته بود.
این نامه در اعتراض به پخش بدون اجازه آثار فرهاد از رادیو و تلویزیون، نوشته شده و در بخشی از آن آمده بود: «من همسر فرهاد مهراد، خوانندهای که ترانههای او در هر دورهای ممنوع بود، هستم. متاسفانه از تاریخ دوازدهم تا بیست و دوم بهمن ماه ترانه وحدت، بدون توجه به حقوق قانونی هیچ یک از عوامل تهیه یا صاحبان امتیاز پخش این اثر، از شبکههای رادیویی و تلویزیونی آن سازمان به دفعات پخش شد.» آن طور که گفته میشود این رسانه حتی خبر درگذشت فرهاد را منتشر نکرد و بعد از مرگ هنرمند، آن هم بدون کسب اجازه آثارش را پخش کرد.
فرهاد مهراد آیینه تمامنمای یک هنرمند معترض است که به قول همسرش «ترانههای او در هر دورهای ممنوع بود»، اما این ممنوعیت همچون همیشه، از محبوبیت او نکاست بلکه نام او را ماندگارتر کرد و فریاد برنیاوردهاش را نزد مخاطبان شنیدنیتر.
* عنوان گزارش برگرفته از ترانه «مرد تنها»ی فرهاد، سروده شهریار قنبری است.
منبع: فرارو
کلیدواژه: فرهاد مهراد فرهاد مهراد ترانه هایش ترانه ها کتاب ها سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۶۶۴۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اگر از زندگی خسته و کلافه شدهاید بخوانید
اگر از زندگی خسته شدهاید، ممکن است زمان آن رسیده باشد که سرعت خود را کم کنید. این کار میتواند به شما کمک کند آرامش خود را دوباره به دست آورید. این در مورد تنبلی یا بی تفاوتی نیست ، فقط به خود فرصتی برای نفس کشیدن و تمرکز مجدد بدهید.
در این مطلب قصد داریم ۹ کار ساده را با شما به اشتراک بگذاریم که میتواند دنیایی از تفاوت را در زندگی شما ایجاد کند؛ بنابراین اگر احساس میکنید همه چیز خیلی کلافهکننده شده است، ممکن است زمان آن رسیده که سرعت خود را کم کنید.
۱) با تنفس عمیق شروع کنید
ما اغلب قدرت نفس عمیق را دست کم میگیریم. این یک چیز بسیار ساده است، اما میتواند تأثیر عمیقی بر وضعیت روانی ما داشته باشد.
گاهی انقدر در ریتم تند زندگی غرق میشوید که بدون اینکه بفهمید ضربان قلبتان افزایش مییابد، افکارتان مغشوش میشود و ممکن است احساس کنید که کنترل خود را از دست میدهید.
با این حال، با تمرکز آگاهانه بر نفس خود و کاهش سرعت آن، میتوانید سیگنالی به مغز خود ارسال کنید که زمان استراحت فرا رسیده است.
تمرین تنفس عمیق در طول روز میتواند به شما کمک کند حتی در میان هرج و مرج متمرکز و آرام بمانید. این یک مکث کوچک است که میتواند موجی از آرامش را در زمانی که به آن نیاز دارید به ارمغان بیاورد؛ ؛ بنابراین دفعه بعد که احساس خستگی کردید، یک نفس عمیق بکشید. شاید تعجب کنید که چقدر کمک میکند.
۲) قدرت طبیعت را در آغوش بگیرید
گویی چیزی در طبیعت وجود دارد که روح را آرام میکند و استرس را از بین میبرد.
بنابراین، مهم نیست که چقدر مشغله دارید یا گرفتار هستید، کمی وقت بگذارید و به طبیعت بروید. حتی اگر فقط برای چند دقیقه باشد، میتواند دنیای متفاوتی ایجاد کند.
۳) ذهنآگاهی را تمرین کنید
ذهن آگاهی به معنای حضور و تمرکز بر اینجا و اکنون است. این یک پادزهر برای زندگی اغلب شلوغ و چندوظیفهای ما است که در آن ذهن ما دائماً از یک فکر به فکر دیگر میپرد.
تمرین منظم ذهن آگاهی در واقع میتواند ساختار مغز شما را تغییر دهد. مطالعه هاروارد نشان داد که ذهن آگاهی میتواند تراکم ماده خاکستری را در نواحی مغز مرتبط با یادگیری، حافظه، تنظیم احساسات و همدلی افزایش دهد.
بنابراین، زمانی که احساس خستگی میکنید، چند لحظه را به تمرین ذهن آگاهی اختصاص دهید. این میتواند به سادگی توجه به نفس خود، یا تمرکز واقعی بر طعم و بافت غذای خود در حین خوردن باشد.
این مکث در روال شما میتواند به شما کمک کند تا کنترل افکار و احساسات خود را دوباره به دست آورید و احساس آرامش درونی کنید.
۴) زمان استراحت را برنامهریزی کنید
گاهی اوقات، بهترین راه برای مقابله با استرس این است که از همه چیز دور شوید.
هر روز زمانی را برای استراحت به خود اختصاص دهید. میتواند ۱۰ دقیقه یا یک ساعت باشد ، از این زمان برای قطع ارتباط با دنیای بیرون و ارتباط مجدد با خودتان استفاده کنید.
شما میتوانید مجله یا کتاب بخوانید یا به سادگی در سکوت بنشینید. هدف «دستیابی» به چیزی در این مدت نیست، بلکه صرفاً بودن است.
۵) شکرگزاری را تمرین کنید
هنگامی که ما غرق در شلوغیهای زندگی میشویم، اغلب بر روی آنچه اشتباه است یا آنچه باید انجام شود تمرکز میکنیم. اما تغییر تمرکز بر روی آنچه که خوب پیش میرود میتواند تفاوت بزرگی ایجاد کند.
تمرین قدردانی یک راه قدرتمند برای تغییر طرز فکر شما و کاهش احساس غرق شدن است. این در مورد تصدیق چیزهای خوب در زندگی شما است، مهم نیست که چقدر کوچک به نظر میرسند.
هر روز، لحظهای را به یادداشت کردن سه موردی که بابت آنها سپاسگزار هستید اختصاص دهید. آنها نباید بزرگ باشند- حتی چیزی به سادگی یک فنجان قهوه گرم یا لبخند یک غریبه میتواند به این لیست راه پیدا کند.
شناخت جنبههای مثبت زندگیتان میتواند به متعادل کردن استرس کمک کند و حس آرامش را به شما بدهد.
۶) با عزیزانتان تماس بگیرید
گاهی اوقات، به راحتی میتوان فراموش کرد که در این سفر تنها نیستیم. زمانی که به نظر میرسد سنگینی دنیا بر دوش شماست، در به اشتراک گذاشتن احساسات خود با کسی که به او اعتماد دارید، تردید نکنید.
گفتگوی صمیمانه با یکی از عزیزانتان میتواند حمایت عاطفی مورد نیازتان را فراهم کند. این کار برای گرفتن راه حل یا مشاوره نیست. بلکه در مورد احساس شنیده شدن، دیده شدن و تأیید است.
بنابراین، زمانی که احساس ناراحتی میکنید، لحظهای با عزیزان خود ارتباط برقرار کنید. این کار میتواند احساس راحتی و آرامش را به همراه داشته باشد و بار شما را سبکتر کند.
۷) به موسیقی آرامبخش گوش دهید
موسیقی روش قابل توجهی برای تأثیرگذاری بر خلق و خو و احساسات ما دارد. آهنگ درست میتواند ذهن شما را آرام کند و روح شما را تسکین دهد تا در میان هرج و مرج احساس آرامش کند.
میتوانید یک لیست پخش از آهنگهای آرامشبخش بسازید که در مواقعی که احساس خستگی میکنید، به آن مراجعه کنید. آن را امتحان کنید. شاید تعجب کنید که چقدر کمک میکند.
۸) به فعالیت بدنی بپردازید
هنگامی که غرق در زندگی میشویم، بدنمان اغلب مملو از هورمونهای استرس مانند کورتیزول میشود. فعالیت بدنی یک راه عالی برای مقابله با این است.
خواه یک پیاده روی سریع، یک جلسه یوگا یا فقط حرکت دادن بدنتان باشد، این کار میتواند به کاهش سطح استرس و پاکسازی ذهن شما کمک کند. مانند فشار دادن یک دکمه تنظیم مجدد روی خلق و خوی شماست.
لازم نیست ماراتن بدوید یا تمرین شدید انجام دهید. حتی تنها چند دقیقه کشش یا پیاده روی میتواند تفاوت ایجاد کند؛ بنابراین وقتی احساس خستگی میکنید، لحظهای را به حرکت اختصاص دهید. این مکث برای فعالیت بدنی میتواند حس تعادل و آرامش را به روز شما بیاورد.
۹) پذیرش کلید رهایی است
پذیرش نقش مهمی در مقابله بیش از حد با مسائل ناخوشایند زندگی است. این در مورد پذیرش احساسات خود بدون قضاوت یا مقاومت است.
گاهی اوقات آنقدر انرژی صرف مبارزه با احساس خستگی و کلافگی میکنیم که فقط استرس را تشدید میکند. پذیرفتن این موضوع که گهگاه این احساسات مشکلی ندارد، میتواند فوق العاده رهاکننده باشد.
به یاد داشته باشید، این نشانه ضعف یا شکست نیست. این فقط به این معنی است که شما انسان هستید؛ و مانند همه انسانها، شما این توانایی را دارید که از آن عبور کنید و در طرف مقابل قویتر ظاهر شوید. این پذیرش میتواند آرامش و انعطافپذیری بینظیری به ارمغان بیاورد.
منبع: همشهری آنلاین
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی